به اعتقاد يك وبلاگنويس، وبلاگ و فضاي مجازي يکي از ابژههاي مسرتبخش و رهاييبخش روزگار و نسل ماست.
افسانه كامران اظهار كرد: هيچ نقطه آرماني در وبلاگنويسي، روزنامهنگاري و ساير گونههاي نوشتن وجود ندارد، چراكه سالهاست اعتقاد به نقطه آرماني در حال کم رنگ يا بيرنگ شدن است.
به گفتهي وي، درست است که وبلاگ چون هر رسانه ديگري کارکردهاي مسلمي چون اطلاعرساني، خبرپراکني، آموزش، شرح حالنويسي و ... دارد، در وبلاگنويسي عنصري چون شادي يا لذت از نوشتن و سهيم کردن خود و ديگري از آن وجود دارد.
وي افزود: وجود همين لذت و شادماني يا حتي سرخوشي پنهاني در وبلاگنويسي به صورت کاري عبث، تکراري، روزمره، بدون بازده اقتصادي، دروني و محدود به گروه و همچنين ساختن گروه و دسته و قبيله و هوادار و کامنت گذار و ... سبب ميشود که با وبلاگنويسي گونهاي جديد از رهايي را تجربه کنيم؛ شبيه به بازي و لذت از آن.
كامران يادآور شد: شخصي بودن فضاي وبلاگ به معني نبود ساختار و قاعده دروني يا قانون نيست. اتفاقا هر رسانهاي خارج از چارچوبهاي وضع شده اجتماعي، قانون، قواعد و ساختاري نهفته دارد که رمز بقا و حيات آن و اصلا وجه مميزه آن با ساير رسانههاي مشابهاش وجود همين قاعدههاست.
وي همچنين گفت: کسي که از قاعدهها و ساختارهاي دروني يک وبلاگ (همه آن چيزي که يک وبلاگ را وبلاگ ميسازد) عدول ميکند، در واقع در تعريف آن قالب يا رسانه نميگنجد. درست است که هر کسي آزادانه ميتواند مطالباش را در وبلاگي منتشر کند، اما به دليل همين منش آزاد وبلاگ است که بسيار سريع مورد نقد، نشر و يا سانسور واقع ميشود. گاهي اوقات ممکن است هيچ کدام از اين اتفاقات نيفتد و وبلاگ مثل هر نوشته ديگري به فراموشي سپرده شود.
اين وبلاگنويس ابراز عقيده كرد: بيشتر از هر مانع دروني، ساختاري و مفهومي که وبلاگ و وبلاگنويسي در ايران با آن دست به گريبان است، عامل بيروني چون فيلترينگ است که مانع از برخورداري شهروندان شهر مجازي از اين شادي و لذت سهيم کردن ديگري از آن ميشود چرا که با عنصر رهايي پيوند مييابد.