هنر
رابط ميان انسانهاست و اساسا نفوذ چشمگيري در طلب روح مخاطبان دارد،
بهطوري كه ميتوان مدعي شد هر پيامي صرفنظر از محتواي آن در قالبهاي
هنري تاثيرگذارتر و ماندگارتر عمل ميكند.
محمدعلي الستي -
جامعهشناس ارتباطات و استاد دانشگاه -با بيان اين مطلب دربارهي نقش هنر در
تاثيرگذاري رسانه بر مخاطبان اظهار كرد: بايد دو نكته را از هم جدا كنيم،
يكي توانمندي جذب مخاطب است كه خودش را به عنوان يك هنر ميشناسيم، اما
يكسري مفاهيم هم وجود دارد كه به عنوان هنر شناخته ميشوند.
وي درباره اينكه نقش رسانههاي
تصويري در مقايسه با ساير رسانهها چيست؟ بيان كرد: بايد دو مفهوم
رسانههاي گرم و سرد را ابتدا از هم تمايز دهيم؛ اصطلاحا رسانههايي را كه
در انتقال پيام به گونهاي عمل ميكنند كه مخاطب توانايي انجام امور ديگري
به موازت استفاده از آنها دارد، رسانههاي گرم مينامند.
او تصريح كرد: بهطور معمول از
نگاه فرد و جمع بودن رسانههايي همانند تلويزيون به دليل سرد بودن با
تمركز بيشتري مخاطب را درگير ميكند. اما اين اتفاق درباره مخاطب راديو
نميافتد و درچنين وضعيتي تاثير تلويزيون مستقيمتر است و در مقابل، راديو
به دليل اينكه قوهي تخيل مخاطب را به كار ميگيرد، داراي تاثيري عميقتر
است.
الستي تصريح كرد: رسانههاي
تصويري در دو طبقهبندي مختلف يكي در مقايسه با رسانههاي شنيداري و ديگري
در مقايسه با رسانههاي تصويري مورد بررسي قرار ميگيرد؛ در مقايسه با
رسانههاي شنيداري، همانطور كه ميدانيم، رسانههاي تصويري سرد به حساب
ميآيند، زيرا مخاطب، امكان انجام امور ديگري غير از استفاده از رسانه را
ندارد.
اين جامعهشناس ارتباطات افزود:
اين امكان نيز در زمان استفاده از رسانههاي شنيداري وجود دارد كه همزمان
با شنيدن برنامههاي راديويي، افراد به كارهاي روزمره خود رسيدگي كنند. اين
امر در اصطلاح، واژهي مشاركتي به راديو ميدهد، زيرا راديو مشاركت كمتري
نسبت به تلويزيون و رسانههاي سرد ميطلبد.
الستي در ادامه با اشاره به گرم
شدن فرآيند ارتباط مخاطب گفت كه بايد ارتباط مخاطب با مشاركت بيشتري صورت
گيرد. در چنين وضعيتي نيز تلويزيون تاثير مستقيمتري دارد، از سوي ديگر اگر
رسانههاي تصويري را با رسانههاي مكتوب مقايسه كنيم، متوجه ميشويم كه در
رسانههاي مكتوب به دليل درك مفهوم و معناي پيامها، مستلزم قابليت
رمزگشايي از نوشتار هستيم.
او ادامه داد: بهطور طبيعي
ميزاني از سود براي برقراري ضروري است، زيرا تاثيرگذاري مكتوب، كمي
غيرمستقيمتر و پچيدهتر از رسانههاي تصويري است كه در آنها انتقال پيام
صورت ميگيرد.
وي تاكيد كرد: پس ميتوان گفت كه
رسانههاي تصويري به علت قابليت ارسال مستقيم پيام داراي تاثيرگذاري
بيشتري بر اقشار كم سواد و عامي كه پيامها را سادهتر اما پر آب و
رنگتراند، مطلوبتر هستند و ميتوان اين رسانهها را رسانههاي موثرتري
براي تودهي مردم دانست.
اين كارشناس با اشاره به
ويژگيهاي رسانه و اهميت زبان هنر در تاثيرگذاري رسانهها بيان كرد: در
كشور ما نيز هنوز جاي كار زيادي در اين باره داريم و در ابتداي راه هستيم.
الستي تاكيد كرد: در ابتدا بايد
مطالعات هنري و بررسيهاي زيباييشناختي را كه در دوران جنيني آن بهسر
ميبريم را افزايش دهيم. همچنين آنچنان كه بايد مهارتهاي تكنولوژيك خود
را ارتقاء دهيم.
او در ادامه به مفهوم تكنولوژي كه
ماهيت اصلي آن شناسايي و شناخت فن است اشاره كرد و افزود: ما آنقدر عجله
داريم كه ميخواهيم فن را نشناخته، مورد استفاده قرار دهيم.
وي اظهار كرد: خلاصه اين است كه
بسيار بيش از آنچه كه تا امروز از سرمايه، وقت و انرژي گرفته تا دانش و
تجربه و خلاقيت كه در انجام مطالعات و برنامهريزي و برنامهسازي و اجرا
كار گرفتهايم، لازم است تا عرصهي كار رسانهيي خود را در ساحت فردي بالغ و
در ساحت اجتماعي توسعه يافته بدانيم.
محمدعلي الستي گفت: در شرايطي كه
برگزاري جشنوارهها و مراسم متعدد منجر به افزايش توجه مردم و مسوولان و به
اهميت كار رسانهها ميشوند، برگزاري جشنواره هنر در سانههاي جهان بسيار
مفيد است.
او همچنين افزود: اگر اين
جشنوارهها به عنوان نمادهايي صرفا تبليغاتي نقش جايگزينهاي نهادهاي
بنيادين را ايفا كنند و نمايش جاي اقدام موثر و شعار جاي شعور را بگيرد،
در آن صورت نبودشان بهتر است، چرا كه ممكن است واكسينه كردن مردم و
مسوولان از ميزان فعاليت آنها در برابر كمبودها و نبودها بكاهد.