طبق
تعريفِ «جهاني شدن از برخي جهات نوعي انقلاب ارتباطي است.»
امروزه احساس زندگي در يک جهان تا حد زيادي نتيجه برد بينالمللي
رسانههاي ارتباطي است. برنامههاي خبري تلويزيون، مجموعه گوناگوني
از تصاوير بينالمللي ارائه ميکنند و يک نظام جهاني اطلاعاتي به
وجود آمده است.
انقلاب اطلاعات و
فنآوري رايانهيي و ارتباطات، جامعه جهاني را به واسطه توسعه
پيشرفت در حوزه وسايل ارتباطي، در دو بُعد زمان و مکان متراکم کرده
است. حاصل اين توسعه و پيشرفت تشکيل دهکده جهاني است که در آن،
انسانها هرچند بسيار به هم نزديک شده و از ناامني بيخبري رهايي
يافتهاند. اما در مقابل به خاطر ظهور پديده «جهاني شدن» به ويژه در
حوزه فرهنگ، با ناامني جهاني مواجهند. زيرا هويت فرهنگي و ديني
جوامع از سوي تهاجم فرهنگي تهديد ميشود. در اين باره نيز کاستلز جهان
آينده را صحنه کارزار دو قدرت معتبر يعني جهاني شدن و هويت
ميداند.
بر اساس اين مقاله كه نوشته كريم
خان محمدي و از سوي دفتر مطالعات و برنامهريزي رسانهها منتشر شده و
بخشهايي از آن در اين گزارش آمده است: جهاني شدن ابعاد مختلفي دارد که
همه آنها در سايه فنآوري اطلاعات به منصه ظهور رسيده است و آنچه
در اين مقاله موردنظر است بُعد ارتباطي، امکان و سهولت ارتباطات
جهاني است. از اين روي گرچه موضوع تحت عنوان «جهانيشدن» قرار
ميگيرد اما براي مشخص کردن بُعد موردنظر، عنوان «جامعه اطلاعاتي»
برگزيده شده است.
مفهوم محوري ديگري يعني
«دين» نيز در پارادايم جهاني شدن کمتر بهطور مستقل مورد بحث قرار
گرفته است. مباحث عمدتاً تحتعناوين «فرهنگ»، «هويت»، «سنت» و
«مليت» و نسبتشان با جهاني شدن مورد بحث است. البته ميدانيم که
عملکرد «دين» در جامعه اطلاعاتي گرچه به لحاظ روشي مشکل است ولي
دستيابي به ايده نظري متفکران در اينباره به دليل اهميت دين
براي آنها آسان است.
در اين مقاله سعي شده از خلال
مباحث کلي مذکور، ايدههاي مربوط به جايگاه دين به ويژه دين
اسلام (در صورت امکان با قرائت شيعي) مورد کنکاش قرار گيرد. «هر چند
جهاني شدن در برخي از زمينههاي زندگي روزمره بديهي و آشکار به نظر
ميرسد، اما در همه حوزهها موضوعي کاملاً روشن و مشخص نيست. فرهنگ
پديدهاي پيچيده و ابهامآميز است و ميتواند جلوههاي بسيار متفاوتي
به خود گيرد».
بههر حال، با همه پيچيدگيهاي
مفهوم دين (Riligon) و همچنين سکولارشدن (Secularization) و تعدد
مفهومي آن از قبيل زوال دين، سازگاري دين با اين جهان، جدايي
دين از جامعه و اختصاص به قلمرو شخصي، جايگزيني صورتهاي مذهبي به
جاي باورها، تقدسزدايي از جهان و در نهايت حرکت از جامعه «مقدس»
به «جامعه سکولار» اين سؤال مطرح ميشود که در جامعه کنوني دين
چه جايگاهي دارد؟ آيا دين در جامعه اطلاعاتي تضعيف شده است؟ به
عبارت دقيقتر آيا همبستگي مثبت ميان اطلاعاتي شدن جامعه و
سکولاريزاسيون وجود دارد؟ دين در آينده چه جايگاهي خواهد داشت؟ به
صورت ويژه آيا با رشد ارتباطات با پديده سکولاريزاسيون مواجه خواهيم
شد؟ سکولاريزاسيون با کدامين معني؟
براي بررسي وضعيت دين در
جامعه اطلاعاتي به ويژه پيشبيني چشمانداز آينده، دو پرسش بايد
بررسي شود: اول، ارتباطات جهاني به کجا ختم ميشود؟ دوم، دين
همگام با رشد ارتباطات چه وضعيتي، پيدا ميکند؟ براي پاسخ به اين
پرسشها دو رويکرد نظري ترسيم ميشود؛ رويکرد «درون ديني» و مطالعه
متون مقدس Studing Sacred Text و رويکرد «برون ديني» و عملي که خودش
متضمن چندين روش است.
اين روشها همچون «فرافکني
روند» (Extraprojection)، نگرش سنجي، تحليل انعکاس دين در رسانهها و
استدلال مفهومي ـ ذاتي، به هنگام بررسي هر کدام از نظريهها توضيح
داده خواهد شد. ابتدا رويکرد درون ديني معطوف به آينده، با توجه به
متون شيعي مورد بررسي قرار ميگيرد.
* رويکرد درون ديني
در متون اسلامي، از يک جامعه
جهاني خبر داده شده است که در آن ارتباطات به اوج ميرسد. شايد
تصور چنين جامعهاي که در احاديث اسلامي به تصوير کشيده شد، چند
دهه پيش خيالپردازانه بهنظر ميرسيد. اما امروزه با توجه به رشد
تکنولوژي، تحقق عيني آن وعدهها، نويدبخش به نظر ميرسد.
اين حديث «نظريه امتداد» مک
لوهان را تداعي ميکند که راديو را امتداد شنوايي انسان و هر يک از
رسانهها را امتداد يکي از حواس انسان تلقي ميکند. در جامعه جهاني
نويد داده شده از سوي متون ديني، شرق و غرب عالم به هم وصل
ميشود. به تعبير امام صادق (ع) «در زمان قائم (ع) مومن که در
شرق است برادر خود را که در غرب وجود دارد خواهد ديد، و نيز مومني که
در مغرب است برادر خويش را در مشرق ميبيند.»
با مطالعه متون ديني دربارة
جامعه موعود جهاني در مکتب تشيع اين نتيجه حاصل ميشود که از نگاه
درون ديني، رشد ارتباطات و فناوري نه تنها با دين تعارض ندارد
بلکه کاملاً همبستهاند و هر دو از شاخصهاي عمده دولت کريمهاند.
* رويکرد برون ديني
از نگاه برون ديني و
جامعهشناختي، براي کشف رابطه جامعه اطلاعاتي و دين رهيافتهاي
مختلفي اتخاذ شده است که در اين بخش مورد مطالعه قرار ميگيرد.
گونهبندي نظريهها در اين مقاله برحسب روش مورد استفاده است.
البته سعي بر اين است به جاي نگاه به گذشته، چشمانداز آينده
مورد توجه قرار گيرد. براي هر انسان موفقي به ويژه براي کساني که
تعلق ديني دارند، اين دغدغه وجود دارد که به هر حال آيندة دين (=
اسلام) چه سرنوشتي خواهد داشت. به لحاظ اهميت روش، عليرغم فقدان
جامعيت و طرد متقابل که هر دو از ويژگيهاي گونهشناسي هستند، در
اين مقاله مطالب براساس روش گونهبندي شده است.
الف. روش فرافکني روند
يکي از روشهاي اساسي براي
درک گذشته و پيشبيني آينده «فرافکني روند» (Exteraprojection) است
که ريچارد کربي نيز در مقاله «آينده مذهب» بهطور خاص تحتعنوان
«برونفکني روندها» به اين روش اشاره ميکند.
در اين روش با مطالعه فرايند
تغييرات يا ثبات يک پديده در گذشته جهت حرکت و مسير آينده را
پيشبيني ميکنند. البته پيشبيني در اين روش احتمالي است، ماسيمو
انترورين مدير مرکز مطالعات مذاهب جديد در تورين ايتاليا در مقالهاي
تحتعنوان «آينده مذهب و آينده مذاهب جديد» به پيشبيني مذهب در
جامعه رسانهاي ميپردازد.
به گفته او مذهب در رسانهها
قويتر از آنچه اکنون هست حضور خواهد يافت. دستگاه رسانه ممکن است
رشد ثابت را پرتوافکني کند و در مذاهب بنيادگرا و محافظهکار با توجه
به تنوع آنها، برخي در مذاهب جديد يا کهنسال مثل مورمونها يا
گواهان يهودي، احتمالاً چنان رشد پيدا کنند که جزو جريان اصلي قرار
بگيرند.» گرچه ممکن است برخي از مذاهب پيروان خود را از دست بدهند
اما اين عده درصد کوچکي از کل جمعيت خواهد بود و مذاهب ديگري ظاهر
خواهد شد.
ب. نگرش سنجي
در اين روش، از مردم يا
صاحبنظران پرسيده ميشود در جامعه اطلاعاتي دين چه وضعيتي پيدا
خواهد کرد. در اين روش فرض بر اين است که ايستارهاي ذهني افراد
تحقق پيدا خواهد کرد. بهنظر ميرسد اين روش از تأييد ديني نيز
برخوردار است. به تعبير قرآن کريم «اناللّه لا يُغّير ما بقوم حتي
يُغيّر و ما بانفسهم».
طبق اين آيه تغيير نگرش مردم
مقدمه تغيير وضعيت است. امام علي (ع) ميفرمايد: جنبش و آمادگي
مردم نسبت به چيزي، پيش در آمد به وجود آمدن آن چيز است.
اما در اواخر قرن در آمريکاي
شمالي و حتي اروپا تعداد کساني که خودشان را مذهبي ميدانستند، رو
به فزوني گذاشت. براساس اين روش همين ارزيابي، نشانه رشد و تداوم
مذهب است. نگارنده در سال 83 ديدگاه تعدادي از جامعهشناسان دين
را در جامعه اطلاعاتي جويا شد.
چکيده پاسخ انديشمندان ايراني
اين بود که دين ممکن است غيرسياسي بشود، در وضعيت مناسکي آن
دگرگوني ايجاد بشود و تمرکز سازمانهاي تفسير تضعيف شود. اما دين نه
تنها به قوت خود باقي خواهد ماند بلکه به خاطر پديده جهاني شدن،
تقويت خواهد شد، زيرا جهاني شدن هويتهاي قومي، سرزميني، ملي و...
را تضعيف ميکند و نياز به بازيابي هويت، انسانها را به سوي دين
جذب ميکند. هيچ کدام از متفکران، زوال مذهب را پيشبيني نميکنند
بلکه بر تداوم آن تأکيد دارند.