به گزارش سافت گذر به نقل اززومیت؛ دوربین دیجیتال، شبکههای اجتماعی، تلفنهای هوشمند، این کلمات را بارها
در کنار هم مشاهده کردهایم. این که یک دوربین قابلیتهای اتصال به شبکه
را داشته باشد چیز تازهای نیست. این که یکی از مشخصات اصلی تلفن هوشمند
دوربین آن باشد نیز دیگر چندان عجیب نیست. اما آیا میتوان هر دو را در یک
محصول داشت؟ آن محصول چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
این سوالی است که بسیاری از طراحان و تولیدکنندگان به دنبال آن هستند و
پاسخهای متفاوتی را ارایه کردهاند. به خاطر دارم که در دوران نوجوانی
دوربین فیلم برداری TV-50 سونی را خریداری نمودم، این دوربین سالها پیش
دارای سیستم بلوتوث و قابلیت اتصال به اینترنت از طریق موبایل (که با
بلوتوث به آن متصل میشد) بود. این بدان معنا است که این مسئله ذهن
تولیدکنندگان را از سالها قبل به خود مشغول نموده است و بارها به دلیل
کاستیهای تکنولوژی، قیمت تمام شده بالا و یا پاسخ نامناسب بازار کنار
گذاشته شده است ولی این قابلیت هر از چندگاهی دوباره تبدیل به موضوع داغ
بازار میشود.
حال نمیخواهیم دلایل عدم موفقیت این نوع محصولات را بررسی کنیم، چرا که
هم اکنون موضوع ترکیب دوربین و وسیله اتصال به شبکههای مخابراتی به
دلیل پیشرفت شگرف تکنولوژی دیگر دور از دسترس نیست.
نمونه
آن موبایل PureView شرکت نوکیا است، جدا از این که سیستمعامل آن باب میل
بسیاری از ما نیست (با این که سیمبین نسبت به گذشته پختهتر شده است و
امکانات فراوانی دارد)، اما این محصول توانست ایده دوربین خوب در کنار
موبایل را تحقق ببخشد. انجام این کار به این سادگیها هم نبود. نوکیا
سالها روی سنسور این دوربین و سیستم لنز آن کار کرد تا توانست آن را در یک
موبایل جای دهد.
حال به دوربین محبوبمان گلکسی کمرا میرسیم. این دوربین در نوع خود
بینظیر است، بسیاری از امکانات را در یک جا گردآوری نموده، اما یک ایراد
بزرگ دارد. این که این محصول، ایدهآل هیچ کدام از بخشهای بازار نیست.
مطمئنا بسیاری از شما قضاوت زود هنگام در این مورد را اشتباه میدانید.
اما این را باید به خاطر داشت که بعضی از اصول لازمه موفقیت هستند. اولین
اصل برای موفقیت یک محصول این است که این محصول وظیفه اصلی خود را به
بهترین شکل انجام دهد.
چرا PureView یک محصول موفق نبوده است؟ چون روی تلفن هوشمندی بکار گرفته
شده که باب میل بازار نبوده، اما این بدین معنا نیست که دوربین بینظیری
نبوده باشد.
حال چرا به نظر من، گلکسی کمرا یک دوربین موفق نخواهد بود؟ اجازه دهید بصورت مفصل این موضوع را بررسی کنیم:
اول بازار این محصول را بر حسب نیاز تقسیمبندی میکنیم. که به اصطلاح
انگلیسی Market Segmentation نامیده میشود. تعدادی از این نیازها را در
بازار دوربین در شکل زیر مشاهده میکنید:
دوربینی همانند دوربینهای بدون آینه مانند NEX-5R، در واقع اولین دسته
از دوربینها بودند که طیف وسیعی از این نیازها را برطرف میکردند، از
قابلیت حمل و کیفیت مناسب گرفته تا قیمت و امکانات ارتباطی و تنظیمات دستی.
اما این نیازها متعلق به بازار دوربین هستند در صورتی که گلکسی کمرا
تنها یک دوربین نیست. حال ایراد کار کجاست؟ چرا گلکسی کمرا نمیتواند
نیازهای بازار اصلی خود یعنی بازار دوربین را برطرف نماید؟
در ابتدای تحلیل بگذارید یک تخمین در مورد قیمت این محصول داشته باشیم و
در ادامه از آن استفاده خواهیم نمود. پردازنده چهار هستهای، صفحه نمایش
HD ال سی دی، امکان اتصال به شبکه مخابراتی نسل سوم و حتی چهارم و بسیاری
امکانات دیگر در این محصول وجود دارد. تخمین زومیت برای قیمت این محصول
چیزی در حدود ۶۰۰ دلار است (پایینترین قیمت ممکن). از این پس از همین قیمت
در استدلالها استفاده خواهد شد.
این دوربین دارای یک سنسور ۱۶ مگاپیکسلی است که فعلا در هیچ تلفن
هوشمندی وجود ندارد (بدون در نظر گرفتن ۴۱ مگاپیکسل Pureview)، اما آیا به
نوع سنسور این دوربین توجه نمودهاید؟ به شکل زیر دقت کنید.

سنسور ۱۶ مگا پیکسلی از نوع BSI CMOS بااندازه ۱/۲.۳ درون این دوربین
قرار داده شده است. اندازه این سنسور یکچهارم اندازه سنسور PureView
میباشد.
این بدین معنا است، که به احتمال قریب به یقین این سنسور توانایی رقابت با سنسور نوکیا را
در شرایط مختلف نور پردازی ندارد. مشکل این است که این سنسور باید در یک
دوربین ۱۵۰ دلاری و یا یک موبایل ۶۰۰ دلاری قرار گیرد، اما حالا در یک
دوربین ۶۰۰ دلاری نصب شده است. با همین قیمت شما میتوانید دوربین NEX-5R
را تهیه کنید که یک دوربین حرفهای با تنظیمات و امکانات بیشمار است و
همزمان اتصال WiFi و استفاده از اپلیکیشن را نیز ارایه میدهد.
به بیان دیگر کسانی که به دنبال یک دوربین خوب با قابلیت اتصال به
شبکههای مختلف هستند، مطمئنا کیفیتی بیش از یک موبایل را انتظار دارند، در
غیر این صورت دوربین خریداری نمیکردند.گزینهای مانند گلکسی اس ۳ با
دوربین بسیار پر سرعت و قابلیت حمل بیشتر، به نظر گزینه بسیار بهتری
میرسد.
کسی که دوربینی با قمیت در حدود ۵۰۰ دلار را خریداری میکند، احتمالا
قصد Angry Birds بازی کردن و یا چک کردن ایمیل در آن را ندارد. بنابراین
چرا باید بهای آن را بپردازد؟ چرا آن هزینه را برای دسترسی به سنسوری
قویتر و کیفیتی بالاتر صرف نکند؟

در کنار آن اتصال به شبکههای مخابراتی نیز بدون هزینه نیست و به نسبت
اینترنت خانگی بسیار پر هزینهتر است. بنابراین خرید سیم کارت و قرار دادن
آن در دوربین، خود یک سرمایهگذاری بیهوده است. چراکه هیچ گاه یک دوربین
نمیتواند از قابلیتهای یک شبکه به طور کامل استفاده نماید. باز هم بازار
ترجیح میدهد که تمرکز هزینه شبکه مخابراتی خود را به سمت دستگاههایی
معطوف کند که استفاده بیشتری از این قابلیت خواهند کرد.
مورد بعدی بزرگنمایی ۲۱ برابر است که شاید تنها امتیاز بارز این دروبین
نسبت به موبایل و یا دوربینهای باکیفیتتر باشد. باید این موضوع را در نظر
داشت که در حجم کوچک، ساختن لنز زوم با کیفیت بسیار مشکل است و ساخت یک
لنز با ماکسیمم دیافراگم بالا در حجم کم تقریبا غیر ممکن میباشد.
لنز
این دوربین از ۲۳ میلیمتر تا ۴۸۳ میلیمتر و ماکسیمم باز بودن دیافراگم از
۲.۸ تا ۵.۹ است. بنابراین اگر انتظار دارید که ۲۱ برابر تصویر را بزرگ
کنید و با دریچه باریک ۵.۹ دیافراگم در زوم ۲۱ برابر بتوانید تصویری شفاف
با استفاده از سنسور ۱/۲.۳۳ اینچی ذخیره کنید، باید مایوستان کنیم. (بدون
در نظر گرفتن کاهش شفافیت لنز در انتهای زوم).
در این که این دوربین یک ترکیب جالب و هیجانانگیز از تکنولوژیهای
مختلف است، شکی نیست. این محصول بینظیر و خارقالعاده است، اما نه برای
بازار، بلکه تنها برای نمایش تکنولوژی.
به نظر شما این محصول برای چه بازاری ساخته شده است؟ چه تغییری این
محصول را به یک محصول موفق تبدیل خواهد کرد؟ آیا شما به موفقیت این محصول
امیدوارید؟