مشاهده تصاویر بیشتر ...
فیلم سینمایی «رستگاری در شاوشنک» با نام انگلیسی The Shawshank Redemption ساختهٔ فیلمساز نامآشنای جهان سینما «فرانک دارابونت» در سال 1994 است. رستگاری در شاوشنک در فهرست 250 فیلم برتر تاریخ سینما در سایت IMDb با بیش از ۱۰۰۰۰۰۰ رأی، رتبهٔ اول را کسب کرده است.
فیلم داستان مردی به نام اندی دوفرین با بازی عالی تیم رابینز را روایت میکند که برخلاف تأکید بر بیگناهی خود، به قتل همسرش متهم و به زندانی مخوف و بهشدت محافظتشده فرستاده میشود؛ وی در آنجا با مردی سیاهپوست به نام آلیس بوید رِدینگ (ملقب به رِد) با بازی مورگان فریمن دوست میشود و براساس تخصصها و تجربیات خود، تلاش میکند زندان بدنام شاوشنک را به محلی بسیار بهتر از گذشته تبدیل کند.
نسخهٔ کمحجم و نسخهٔ کیفیت عالی این فیلم برتر سینمای کلاسیک جهان با دوبله فارسی برای دانلود رایگان قرار داده شدهاند؛ توجه داشته باشید که نسخهٔ کیفیت عالی این فیلم را بهصورت دوزبانه (فارسی و انگلیسی) ارائه کردهایم. دوبلاژ این فیلم، توسط حرفهایترین و خوشصداترین دوبلوران ایران در سالیان دور گذاشته روی فیلم انجام شده است.
در پلیر موجود در این صفحه، میتوانید نسخهٔ کمحجم این فیلم را بهطور آنلاین تماشا کنید. در صفحهٔ دانلود مربوط به این فیلم، لینکهای دانلود این دو نسخه از فیلم «رستگاری در شاوشنک» موجود هستند.
از فیلم «رستگاری در شاوشنک» بیشتر بدانیم:
رستگاری در شاوشنک (The Shawshank Redemption) یک فیلم درام جنایی به کارگردانی فرانک دارابونت و بازی تیم رابینز، مورگان فریمن، باب گانتون محصول سال ۱۹۹۴ توزیع شده توسط شرکت آمریکایی کلمبیا پیکچرز است که بهطور گستردهای به عنوان یکی از برترین فیلمهای تاریخ سینمای جهان شناخته میشود. این فیلم براساس داستان کوتاهی از استیون کینگ به نام «ریتا هیورث و رستگاری در شاوشنک» ساخته شده است و در آن رابینز در نقش «اندی دوفرین» و فریمن در نقش الیس «رد» ردینگ بازی میکنند.
در مراسم جایزه اسکار سال ۱۹۹۴ این فیلم نامزد هفت اسکار شامل بهترین فیلم، بهترین بازیگر–مورگان فریمن، بهترین فیلمنامه، بهترین فیلمبرداری، بهترین تدوین، بهترین موسیقی فیلم، و بهترین صدابرداری شد.
رستگاری در شاوشنک در حال حاضر در فهرست ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما در سایت IMDb با بیش از ۱۰۰۰۰۰۰ رأی، رتبهٔ اول را به خود اختصاص دادهاست.
این فیلم در هفت مورد از فهرستهای مجموعهٔ «۱۰۰ سال…» بنیاد فیلم آمریکا که هرکدام ۱۰۰، ۵۰، یا ۲۵ عنوان فیلم یا شخصیت سینمایی را متشکل میشوند نامزد شد؛ و در دو مورد از آنها، موفق به دریافت رتبه شد.
داستان فیلم
(اگر نمیخواهید داستان فیلم برایتان لو برود، این بخش را بعد از تماشای فیلم بخوانید)
اندی دوفرین (تیم رابینز) بانکدار جوانی است که به جرم قتل همسر و یک مرد نسبتاً ناشناس، به دوبار حبس ابد (برای هر دو مورد قتل با اسلحهٔ گرم) در زندان ایالتی شائوشنک محکوم میشود. وی تأکید میکند که این جرمی است که مرتکب نشده، ولی قاضی تشخیص میدهد که او گناهکار است. او سالهای متعددی را در این زندان میگذراند در حالی که تنها سرگرمیاش دستوپنجه نرم کردن با افرادی از پایینترین طبقهٔ جامعه است؛ کسانی مانند مجرمان خطرناک بهویژه قاتلها که مدام او را آزار و اذیت میکنند. آلیس بوید رِدینگ (مورگان فریمن) یکی از زندانیهای سیاهپوست و راوی داستان است که به این مشهور است که میتواند هرچیزی را در زندان فراهم کند. او کسی است که اندی بعد از چند ماه بیش از دو کلام با او صحبت میکند و از او یک نوع چکش مخصوص میخواهد. رد ابتدا فکر میکند که اندی برای فرار از زندان این چکش را میخواهد ولی پس از دیدن اندازه چکش، متوجه میشود که بسیار کوچک است و برای شکستن سنگهای کوچک طراحی شده؛ رد، روی فیلم روایت میکند که سوراخ کردن دیوار زندان با این چکش ششصد سال زمان میبرد؛ بعدها وی از رد درخواست پوستری بزرگ از ریتا هیورث، بازیگر زن مشهور را میکند و آن را به دیوار سلول خود میآویزد. وقتی رئیس زندان از سلول اندی بازرسی میکند چون میبیند انجیل در دست اندی است، اورا به خاطر چسباندن پوستر نامتعارف بر روی دیوار، میبخشد؛ سپس به انجیل اشاره میکند و میگوید «رستگاری در این کتاب نهفته، اندی» و از سلول خارج میشود.
بعدها رئیس زندان متوجه موقعیت و تحصیلات اندی میشود و از او برای پولشویی رشوههایش استفاده میکند. اندی و رد سالهای زیادی در زندان میگذرانند تا اینکه پسر جوانی به عنوان زندانی به شاوشنگ منتقل میشود. وی که فردی دلنشین است، خیلی سریع تبدیل به یکی از دوستان اندی و رد میشود و وقتی ماجرای اندی را میشنود، داستانی را که قبلاً از یکی از همسلولیهایش در زندانی دیگر شنیده، تعریف میکند که حکایت از کشته شدن زن اندی به دست آن زندانی دارد. رئیس زندان که از شهادت دادن این جوان به نفع اندی و روشن شدن حقیقت قتل و آزادی اندی بخاطر لو رفتن خلافها و پولشوییهایش میترسد، پس از کشاندن این جوان به محوطه زندان، دستور شلیک به وی را صادر و او را میکشد. یک روز اندی با رد دربارهٔ جزیرهای به نام «زواتانئو» صحبت میکند؛ صحبتهای وی که با لبخندی تلخ همراه است توسط موسیقی متنی با همین نام ساختهٔ «توماس نیومن» همراه میشود. او میگوید میخواهد زندگیاش را در آنجا بگذراند؛ «مکانی گرم و بدون خاطره». رد که ازین حرفها تعجب کرده به او میگوید نباید خیالبافی کند و وقتی به حبس ابد محکوم است نباید به آزادی امید داشته باشد زیرا این مسأله میتواند او را نابود کند. او از جا بلند میشود و پس از گفتن اینکه حق با رد است و همهٔ اینها به انتخابی ساده منتهی میشود، معروفترین دیالوگ فیلم را به رد میگوید و آنجا را ترک میکند:"با زندگی کنار بیا؛ یا به پیشواز مرگ برو… " رد که از این حرف نگران شده و فکر میکند اندی فکر خودکشی را در سر میپروراند، با دوستان خود در اینباره صحبت میکند و شگفتزدهتر میشود وقتی یکی از آنها میگوید اندی امروز یک طناب از او گرفته است. آنها با نگرانی تمام شب را میگذرانند.
فردا صبح موقع بازرسی، مسئولین زندان با کمال تعجب متوجه میشوند که سلول وی خالی است و وقتی رئیس زندان با عصبانیت سنگی به طرف یکی از پوسترها که همان پوستر هنرپیشهٔ زن که توسط رد تهیه شده پرت میکند، متوجه سوراخ عمیقی در دیوار میشوند که اندی با همان چکش کوچکی که رد گفته بود سوراخ کردن با آن ششصد سال طول میکشد، طی قریب بیست سال هر روز دیوار را حفر کرده و از آن به بیرون فرار کرده، و با خود تمامی مدارک پولشویی و مدارک شناسائی فردی که رئیس زندان به نام او حساب بانکی باز کرده و در واقعیت وجود ندارد به همراه تمامی آنچه که رئیس زندان در این مدت از راههای خلاف جمعآوری کرده را برداشته، و فردای همانروز در اول وقت اداری با مراجعه به کلیه شعبی که رئیس زندان با امضای اندی به نام فردی جعلی پولهای خود را در بانک سپردهگذاری کرده، تمام پولها را با ارائه مدارک شناسائی از حساب خارج و مدارک کلاهبرداریهای رئیس زندان را در یک پاکت دربسته به منشی بانک تحویل میدهد و از او میخواهد که به آدرس مربوطه پست کند و پس از آن با تمام پولها، به همان جزیرهٔ آرام و دور، زواتانئو فرار میکند. بعدها، رئیس زندان انجیل اندی را در اتاق خود پیدا میکند و متوجه میشود اندی تمام مدت، چکش را آنجا پنهان میکرده است. انجیلی که در روز اول قرار بود به اندی در رستگاری کمک کند، حالا به زیرکی توسط اندی با دفتر امور حقوقی رئیس جابهجا شده (دفتری که همهٔ کلاهبرداریها را ثابت میکند) و باعث رسوایی و نابودی همهٔ افرادی که در این تجارت نقش داشتهاند میشود.
در صفحه اول انجیل جملهای با امضای اندی دوفرین نوشته شده است:
"حق با شما بود رئیس! رستگاری در این کتاب نهفته!"
بعدها رِد آزاد میشود و بهخاطر قراری که مدتها پیش با اندی گذاشته بوده، به محلی میرود تا چیزی را که آنجا حفرشده دربیارد. آن چیز، نامهای بیش نیست که توسط اندی و پس از فرار از زندان نوشته شده. نامه به رد اطلاع میدهد که اندی در حال حاضر در همان جزیرهٔ دورافتاده زندگی میکند. در قسمتی از نامه یکی دیگر از دیالوگهای معروف فیلم را میخوانیم:
"... امید چیز خوبیه؛ شاید بهترینِ چیزها؛ و هیچ چیز خوبی هیچ وقت از بین نمیره… "
فیلم در حالی به پایان میرسد که رد با پولی که اندی برایش در زیر همان سنگ سیاه گذاشته است به جزیره دور افتاده میرود و اندی را میبیند، در حالی که با فراغ بال و آرامش، مشغول تعمیر قایق خود است.
درونمایه
منتقد روزنامه شیکاگو سان-تایمز راجر ایبرت استدلال کرد که رستگاری در شاوشنک تمثیلی برای حفظ احساس عزت نفس فرد در وضعیتی خالی از امید است. شرافت اندی دوفرین درونمایهای مهم در داستان است؛ به ویژه در زندان که شرافت نایاب است. آیزک ام. مورهاوس اظهار میکند که فیلم تصویری فوقالعاده از اینکه چگونه شخصیتها میتوانند بسته به نگرششان به زندگی حتی در زندان آزاد باشند یا که در آزادی آزاد نباشند، ارائه میدهد.
تیم رابینز اشاره کرد که داستان در به تصویر کشیدن یک داستان عشقی غیر جنسی بین دو مرد منحصر به فرد است.
معرفی شخصیتها
- نام شخصیت: اندرو دوفرین با اسم مخفف "اندی"
تیم رابینز شخصیت اصلی و قهرمان داستان. وی یک بانکدار موفق است که ناگهان به جرم کشتن همسرش به حبس ابد محکوم میشود. او شخصیت سرد و محکمی دارد و یکی از معدود زندانیهای جدیدی است که میتواند با شرایط زندان کنار بیاید. اندی دوفرین هیچگاه در طول فیلم امید خود را از دست نمیدهد و در نامهای که برای رد به جا گذاشته امید را بهترینِ امور مینامد. این شخصیت در لیست "۱۰۰ سال… ۱۰۰ قهرمان و شرور" که لیست ۵۰ قهرمان و ۵۰ شخصیت منفی برتر تاریخ سینما به انتخاب بنیاد فیلم آمریکا (بفا) نامزد شد؛ ولی نتوانست مقامی به دست بیاورد.
- نام شخصیت: اِلیس بوید ردینگ با اسم مخفف "رد"
مورگان فریمن راوی داستان و کسی که در زندان با اندی دوفرین دوست میشود. او شخصیتی آرام و منطقی دارد ولی به اندازهٔ اندی به امید اعتقاد ندارد. با این حال، در آخر داستان که به جزیرهٔ "زواتانئو" میرسد، گویی شخصیتش تغییر کرده و این بار به امید کاملاً اعتقاد پیدا کرده است. مورگان فریمن برای بازی این نقش، نامزد جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد ولی آن را تام هنکس که نقش "فارست گامپ" را در فیلمی به همین نام بازی کرده بود باخت.
- نام شخصیت: رئیس ساموئل نورتون
- باب گانتون شخصیت منفیِ اصلی داستان. او که منطقی خشک و مذهبی دارد، در طول طرح داستانی فیلم کمکم به پولشویی، تهدید و در نهایت قتل روی میآورد. این شخصیت در لیست "۱۰۰ سال… ۱۰۰ قهرمان و شرور" که لیست ۵۰ قهرمان و ۵۰ شخصیت منفی برتر تاریخ سینما به انتخاب بنیاد فیلم آمریکا (بفا) نامزد شد.
- نام شخصیت: بروکس هاتلن